بسمه تعالي
مقدمه
سپاس و ستایش خداوند منان را که توفیق نگارش این مقاله را یافتیم تا بتوانیم چکیده ازنگرشی بر اخلاق را که وظیفه درسی ماست واخلاق یکی از اسا سی ترین رکن اسلامی است و در کنار آن یک مسؤلیت دینی است که هر مسلمان باید به اخلاق اسلامی آگاهی یافته و از فهرهنگ ناب اسلامی، زندگی خود را بسازد. دین اسلام سراسر از خوبی هایی است که برتعالیم اخلاقی استوار است و در مقاله ما عناوین را که عبارتند ازتعریف اخلاق که در آن معلومات و تعاریف از اخلاق را جمع آوری کرده که معنی وتعریف علمی آن را برای ما روشن می سازد. عنوان بعدی آن اخلاق دینی و غیر دینی بوده که موضوعات و تعاریف را ازدیدگاه دین و غیردینی ترتیب گردیده است، و همچنان عملکرد اخلاق را بیان کردیم تا بتوانیم صفاتی را که درانسان موجود است کاوش نماییم که در اینجا ما کوشیدیم تا درباره آن معلومات جامع را تهیه کنیم لذا تا آنجای که توانستیم تلاش نمودیم و از رابطه ایمان و اخلاق، که چگونه این دو صفت با هم رابطه دارد بیان شده است و رابطه آن را طی چند گفتار بطور خلاصه ذکر کردیم و در قسمت آخر نتيجه گيري است که البته جمع آوري مشکلات و راه هاي برای نهادینه سازی است تشریح کردیم امیدواریم که قدمی کوچکی دررفع مشکلات و مسایل زندگی ما باشد و این حرکت، سرآغازتلاش های جدید و سازنده دیگر دراین مسیر باشد.
تعریف اخلاق:
اخلاق، مجموعهای از ارزشها در رفتار فردی، جمعی و اجتماعی است که هر کس، بنا بر تشخیص خود به آنها معتقد است . به بیان دیگر، اخلاق همان رفتاری است که فرد «خوب» میشمارد یا «بد» نمیداند . بسیاری اوقات، <اخلاق> را با <وجدان> معادل میدانند ، البته این تأکید بر وجدان به این معنا نیست که تمام اخلاق وجدان است زیرا برای مؤمنان به یک دین، مذهب یا ایدئولوژی، معمولا دستورات اخلاقی آن دین یا ایدئولوژی بر معیارها تأثیر میگذارد و چه بسا آنچه را که بسیاری از عقل بدان رسیدهاند، نفی میکند.
اخلاق ديني و غير ديني:
اخلاق، يا ديني است و يا غير ديني. اخلاق غير ديني ، به اختلاف سليقه و افكار و زمان و مكان، مختلف است و به عبارت ديگر نسبي است. قدر جامع آن دنيايي بودن و يا توجه به هدف هاي دنيايي مي باشد. مثلا نظر ارسطو به اخلاق غير ديني است. وي توجه به سعادت و خوشبختي دنيايي نموده و نيكبختي پس از مرگ ، به ويژه سعادت اخروي، ر ا ناديده مي گيرد و به همين جهت فلاسفه ي اسلامي ، با عنايت به عقايد اسلامي، نظريه اعتدال وي را اصلاح و تكميل كرده اند. مرحوم علامه طباطبايي درتبيين اين مسلك اخلاقي مي گويد:
دراين مسلك پيراستگي اخلاق به وسيله ي هدف هاي شايسته ي دنيايي و دانش ها و عقايد پسنديده نزد مردم صورت مي گيرد. مثلا مي گويند عفت و قناعت انسان و چشم پوشي از اموال ديگران ، سبب سربلندي و عظمت شخص نزد مردم مي شود. اين همان روش معروف پيشينيان يوناني و جز آنهاست و مبتني بر عقايد عامه ي اجتماعي د رمورد حسن و قبح،و پسند و نا پسند ي مردم است. اما اخلاق ديني كه مذهب و دين الهام بخش گونه اي خاص از اخلاق و رفتار باشد، طبعا بسته به نوع جهان بيني و نظام اعتقادي است. به طوري كه هر چه نظام اعتقادي آن دين كامل تر و جامع تر باشد، آموزه ها و ره يافت ها ي اخلاقي آن نيز متعالي تر خواهد بود. به همين جهت اخلاق ديني را به دو بخش اسلامي و غير اسلامي تقسيم نموده اند. مسلك هاي ديني عام ( غير اسلامي ) به تهذيب نفس به وسيله ي اهداف اخروي توجه نموده اند. اين روش در سيره ي انبایي سلف زياد مورد استفاده قرار گرفته و قرآن نيز اشاراتي به آن دارد، و اما اخلاق اسلامي ـ كه ويژه قرآن كريم و بيانات صحابه است، به گونه اي عقايد، علوم، معارف و نكات تربيتي را كنار هم مي چيند كه به طور كلي موضوعي براي رذايل اخلاقي باقي نمانده و به تعبير ديگري زمينه ي بروز صفات ناپسند و ناروا را مي زدايد و رفع مي كند و انسان را در مقابل وسوسه هاي شيطاني از درون و القائات خناسان از بيرون، بيمه مي كند تا به سوي كژي و انحراف گرايش پيدا ننمايد. اين روش اخلاقي مبتني بر توحيد خالص و كامل است، كه فرد موحد همه ي عزت ها و قدرت ها را به دست خدا مي داند و جايي براي ريا، ترس و اميد از غير خدا باقي نمانده و براي رسيدن به قرب حق، هر صفت ناپسند و رذيله ، كه فرد را از جوار حق و دسترسي به آن دور مي كند، راه از خود مي زدايد.
نقش اخلاق در عملكرد انسان
جمله معروف (( درخت از ريشه آب مي خورد و انسان از اخلاقش )) گوياي جهت دهي اخلاق به رفتار و گفتار انسان در فرهنگ ديني ما است. علم و دانش و ساير ارزش ها از اين مشرب سير آب مي شوند وفرهنگ و فضيلت و درخت شعور و آگاهي در سرزمين اخلاق ( فردي و جمعي ) مي رويند. توسعه و تعميق ابعا فرهنگ و هر گونه ابتكار و نقل و انتقال علم، اگر بخواهد براي بشر سازنده و مفيد باشد، نياز به دل هايي پاك و جان هايي مهذب دارد. در ميان مردمي كه نفس آنان پيراسته نباشد و خردشان پاك و آكنده از فضايل نباشد،هيچ پرتو علمي نمي تابد. به خاطر نقش و تاثير عميق اخلاق در زندگي انسان است كه دانايان بزرگ، همواره تعليم اخلاق را در راس برنامه هاي خويش خاي مي داده اند. قرآن كريم مي فرمايد: (( و اتقوا الله و يعلمكم الله )) (بقره/282) . به دليل اهميت و نقش آفريني اخلاق است كه تقوا بر تعليم مقدم شده و همواره در ميان مسلمانان نفوس پاكي كه حامل علم و دانش باشند، تربيت يافته اند.
رابطه ايمان و اخلاق:
اين اخلاق كار آمد و نقش آفرين، هنگامي است كه از دين و ايمان سرچشمه بگيرد و تفاوت ماهوي نظام اخلاقي اسلام با ديگر نظام ها در همين نقطه است. از آن زمان كه در غرب ، دين به تدريج از عرصه هاي اجتماعي كنار گذاشته شد و حضور آن در صحنه ي فرهنگ و سياست و مديريت و ساير عرصه هاي جمعي تحمل نگرديد و نهضت حس گرايي غالب شد، اخلاق سكولاريستي و منهاي دين مورد توجه قرار گرفت. اين گروه ، بر مبناي ديد گاه هاي اومانيستي و سكولاريستي، معتقد شدند كه بايستي اخلاق عام و انساني بنا كرد،زيرا اخلاق ديني با مباني انساني منافات دارد، چون اخلاق ديني ، مصلحت انديشانه بوده و همواره در پي مصالح افراد دين دار و جامعه ديني ، است. در حالي كه اساس و ساختار اخلاق بر ايثار و گذشت و تامين منافع همگاني است. اما از منظر اسلام ، اخلاق بدون باورهاي ديني و ايمان به خدا معني ندارد، زيرا سعادت و فلاح واقعي كه هدف غايي اخلاق اسلامي است، مربوط به حيات اخروي است و هر فعل و انفعال اختياري، علاوه بر حيات اين جهاني، بايد در رابطه با آخرت نيز سنجيده شود، و از آنجا كه اين امر بدون آگاهي از زندگي ابدي اخروي ، امكان پذير نيست،نقش وحي و ايمان به خدا در تعيين مصاديق افعال اخلاقي و سعادت بخش آشكار مي شود. وحي است كه مي تواند تعيين كند چه چيزي در سرنوشت و سعادت ابدي انسان موثر است. از اين رو براي ورود به ساحت اخلاق بايد از گذرگاه ايمان گذشت. اخلاق ميوه ي ايمان است و اتمام مكارم اخلاق، كه توسط پيامبر اكرم وعده داده شده ، متفرع بر همين ايمان است. اگر اخلاق را از اصول ايماني و اعتقادي جدا كنيم، صرف آداب بي روحي خواهي شد كه چون از ريشه ي معنويش تغذيه نمي كند، خشك ونابود خواهد شد. اين معني از اين آيه كريمه استفاده مي شود كه :
قل هل ننبئكم با لا خسرين اعمالا. الذين ضل سعيهم في الحيوة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا. اولئك الذين كفروا بايات ربهم و لقائه فحبطت اعمالهم فلا نقيم لهم يوم القيمة وزنا. ( كهف/105ـ 103)
(( بگو آيا شما را آگاه كنم كه چه كساني بيش از همه زيان كارند، آنان كه كوشش آنها در زندگي دنيا تباه شده، در حالي كه فكر مي كردند كار نيكو مي كنند. آنان كساني هستند كه به آيات الهي و ملاقات پروردگار كفر ورزيدند و بدين خاطر اعمالشان ناچيز و فاقد ارزش شده و در روز قيامت براي آنان منزلت و ارزشي نخواهد بود. ))
از آياتي از اين دست مي توان نتيجه گرفت كه ميان سعادت واقعي ،تلاش و عمل و تصور و فهم اخلاقي و ايمان ديني پيوند ناگسستني برقرار است و هرگاه ايمان نباشد، باورها و فهم هاي اخلاقي، پنداري بيش نيستند و نمي توانند به نتايج ارزشي منتهي شوند، زيرا در اين صورت نه پشتوانه ي استواري دارند و نه تكيه گاه منطقي.
نتيجه گيري:
بدون ترديد، مهم ترين مانع بر سر راه نفوذ فرهنگ منحط و مبتذل بيگانه(( نهادينه كردن اخلاق)) ، با پشتوانه ي ايماني است.
اهمیت و نهادينه كردن اخلاق يعني خود سازي و خويشتن پردازي دائم، به گونه اي كه پايبندي اخلاقي و نگهداشت معيارهاي ارزشي درميان همگان ، در شرايط گوناگون حالت عادي و به صورت خودكار انجام گيرد. و بدون اينكه از بيرون تحميلي صورت گيرد. ريشه دار كردن اخلاق، ونه صرفا ايجاد حالت هاي زود گذر، در شمار هدف هاي مهم پيامبر (ص) قرار دارد: ( ( بعثت لاتم مكارم الاخلاق)) ، يعني تمام رنج هاي رسول خدا ( ص) براي بر پايي نظام عادلانه اخلاقي نوين بود.
اكنون اگر بخواهيم به حالت اسلامي در آييم، و ضمن برخورداري از توسعه ي سياسي و اقتصادي،استقلال فرهنگي خود را حفظ كنيم، راهي جز توسعه و تقويت باورها و رشد ارزش هاي اخلاقي نداريم. شعارهاي آزادي، توسعه اقتصادي و سياسي و مردم سالاري، كه جاي پاي خود را در فضاي عمومي كشور باز كرده است، اگر در بستر اخلاق قرار نگيرد، فاجعه آميز خواهد بود. زيرا آزادي را به بي بند و باري معنا خواهند كرد و توسعه را به فرصت و ميدان مناسبي براي غارت اموال و تضييع حقوق مردم تبديل خواهند نمود و منافع حزبي و جناحي جاي ارزش هاي را خواهد گرفت. بنا براين براي جلوگيري از نفوذ ترفند هاي بيگانه و گرفتار نشدن به ظواهر اين شعارهاي فريبنده ، بايد همه ي اين شعاره و تلاش ها در بستر اخلاق بشكفد. زيرا اخلاق اسلامي دامن گستر است ، نه تنها تربيت فردي ، بلكه به گونه اي ريشه اي و نهادي بايد وارد شريان هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي جامعه و نظام اسلامي شود تا ارزش ها د رهمه ي سطوح جلوه گر شوند. تنها با احياي ارزش هاي اصيل و سرما يه هاي با لقوه و بالفعل خودي است كه مي توان اثر سموم فرهنگ بيگانه را دفع كرد. همان ارزش هايي كه زماني زير بناي تمدن درخشان اسلامي بودند و اكنون غبار غفلت از ناحيه ي ما بر آن نشسته است.
پايان
فهرست منابع:
نگرشی به تربیت اخلاق ازدیدگاه اسلام(افضل السادات دهشیری)
www.humanfictions.persianblog.ir اخلاق اسلامی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر